در گذر روزهای من

ساخت وبلاگ
آهســته بياچيــزی هم ننــويسنــظر هم نگــذارهمــان كه بخــوانــی بــس استمــن به بــی محــلی های آدمــها عــادت دارم--------------------------------------------------------------روزی به دنیا امدم همه می خندیدومن گریه می کردمروزی خواهد امد که من امیدوارم خنده کنم و همه گریه کنندروزی که جسمم به خاک و روحم به....زنده باشی روزی به دیدارت خواهد امد ...وتنها موجودی که میداند میمیرد انسان هستهرچند که خود در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : مرزمرد, نویسنده : hn71o بازدید : 160 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:38

آهســته بياچيــزی هم ننــويسنــظر هم نگــذارهمــان كه بخــوانــی بــس استمــن به بــی محــلی های آدمــها عــادت دارم--------------------------------------------------------------روزی به دنیا امدم همه می خندیدومن گریه می کردمروزی خواهد امد که من امیدوارم خنده کنم و همه گریه کنندروزی که جسمم به خاک و روحم به....زنده باشی روزی به دیدارت خواهد امد ...وتنها موجودی که میداند میمیرد انسان هستهرچند که خود در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : سعید,سعید, نویسنده : hn71o بازدید : 162 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:38

بعد ماه رمضان بازدید های فشرده از تیپ شروع شده و صبح تا شب تو میدان صبحگاه با تمام تجهیزات به خط میشیم جلوی آفتاب سوزان نمیدانم حکمت این شهر چیست که پادگان شب و روز گرم و گرم هست ولی تو کوهاش برف هست و سفیدیش معلوم هست  در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : بازدید, نویسنده : hn71o بازدید : 149 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:38

آهســته بياچيــزی هم ننــويسنــظر هم نگــذارهمــان كه بخــوانــی بــس استمــن به بــی محــلی های آدمــها عــادت دارم--------------------------------------------------------------روزی به دنیا امدم همه می خندیدومن گریه می کردمروزی خواهد امد که من امیدوارم خنده کنم و همه گریه کنندروزی که جسمم به خاک و روحم به....زنده باشی روزی به دیدارت خواهد امد ...وتنها موجودی که میداند میمیرد انسان هستهرچند که خود در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : خاطره,دارن, نویسنده : hn71o بازدید : 154 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:38

آهســته بياچيــزی هم ننــويسنــظر هم نگــذارهمــان كه بخــوانــی بــس استمــن به بــی محــلی های آدمــها عــادت دارم--------------------------------------------------------------روزی به دنیا امدم همه می خندیدومن گریه می کردمروزی خواهد امد که من امیدوارم خنده کنم و همه گریه کنندروزی که جسمم به خاک و روحم به....زنده باشی روزی به دیدارت خواهد امد ...وتنها موجودی که میداند میمیرد انسان هستهرچند که خود در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : خوابیده, نویسنده : hn71o بازدید : 164 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:38

با پی گیری های زیاد تو پادگان به ارومیه اعزام شدم

اونجا هم دکتر ارتوپد کاری نکرد و فقط یه استعلاجی گرفتم امدم خونه اینجا رفتم دکتر گفت غضروف نداره باید امپول تزریق شه یا اینکه پیچ و مهره شه

حالم خراب شد ابراهیم کنارم بود ذه دقیقه پاهامو بالا نگه داشته تا به حالت اولیه برگردم

هیچی دیگه دست راستمو کنار گذاشتم روچپ دستی کار می کنم

در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نیست, نویسنده : hn71o بازدید : 148 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:38

روزاهای اول که رفتیم یگان به عنوان مقسم غذا من و سعید را انتخاب کردن و فرستادن تا از بهداری پادگان کارت بهداشت بگیریم واسه کارت گرفتن فرستادن شهر برای ازمایش باسعید رفتیم واسه ازمایش با جنگ و جدا با طرف که دیر امدین نمیشه و بابا ما سربازیم و مرخصی نمیدن و فلان وبهمان راضی شد تا ازمایش بگیره دوتا ظرف کوچولو داد باسعید یکی یکی از ادرار پر کردیم و رفتیمگفت فردا بیاین واسه جواب فردا سعید نگهبان بود من در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : کارت,بهداشت, نویسنده : hn71o بازدید : 124 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:38

آهســته بياچيــزی هم ننــويسنــظر هم نگــذارهمــان كه بخــوانــی بــس استمــن به بــی محــلی های آدمــها عــادت دارم--------------------------------------------------------------روزی به دنیا امدم همه می خندیدومن گریه می کردمروزی خواهد امد که من امیدوارم خنده کنم و همه گریه کنندروزی که جسمم به خاک و روحم به....زنده باشی روزی به دیدارت خواهد امد ...وتنها موجودی که میداند میمیرد انسان هستهرچند که خود در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hn71o بازدید : 193 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:38

چهار روزی بود که با داداش ها دسته جمعی رفته بودیم شمال

از اون ور هم معلوم نیست تو پادگان اضاف بزنن یا نه اگه بزنن یه ماه رفته تو پاچم

ولی شمال خوش گذشت ،جنگل و شالیزارها ،لب ساحل کنار دریا

اه که زود تموم شد

شهر خودمون یه دنیای دیگه ست

شمال یه دنیای دیگه

بیابون خدا هم یه دنیای دیگه

پادگان هم یه دنیای دیگه

من موندم با این همه تنوع چه کنم

در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : جاده,شمال, نویسنده : hn71o بازدید : 128 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:38

هر سال این روز کسی نیست و کسی یادش نیست بیشتر سالها خودمم یادم نبود که امروز تولدم هست

امروز تو حین جمع کردن وسایل بودم که آماده شم برم یه اس ام اس آمد باز همراه اول بود تولد ما رو تبریک می گفت داشتم صبحانه میخوردم یه اس ام اس هم آمد باز کردم دیدم بانک کشاورزی هست تبریک میگه خخخخخ

اما یه رفیق از دوران دانشگاه دارم نفر سومی بود که تبریک گفت با کلی کیک و کادو 

روز تولدم باید برم پادگان 

بیست و پنج سال گذشت با همه شادی ها و غم هایش با هر چیزی که بود و نبود با همه سختی ها و راحتی هایش 

در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : تولد, نویسنده : hn71o بازدید : 122 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:38